|
|
|
|
Ùروغ Ùرخزاد - صبر سنگ - Sabır Taşı - FuruÄŸ Ferruhzâd |
|
Datum: 26/01/2013 08:30   - Deur: bambair   - 152 Views   - Kategorie: Verskeie
روز اول پیش خود Ú¯Ùتم\nدیگرش هرگز نخواهم دید\nروز دوم باز Ù…ÛŒ Ú¯Ùتم\nلیک با اندوه Ùˆ با تردید\n\nروز سوم هم گذشت اما\nبر سر پیمان خود بودم\nظلمت زندان مرا Ù…ÛŒ کشت\nباز زندانبان خود بودم\n\nآن من دیوانه ÛŒ عاصی\nدر درونم های Ùˆ هو Ù…ÛŒ کرد\nمشت بر دیوارها Ù…ÛŒ Ú©ÙˆÙت\nروزنی را جستجو Ù…ÛŒ کرد\n\nدر درونم راه Ù…ÛŒ پیمود\nهمچو روØÛŒ در شبستانی\nبر درونم سایه Ù…ÛŒ اÙکند\nهمچو ابری بر بیابانی\n\nÙ…ÛŒ شنیدم نیمه شب در خواب\nهای های گریه هایش را\nدر صدایم گوش Ù…ÛŒ کردم\nدرد سیال صدایش را\n\nشرمگین Ù…ÛŒ خواندمش بر خویش\nاز Ú†Ù‡ رو بیهوده گریانی\nدر میان گریه Ù…ÛŒ نالید\nدوستش دارم ØŒ نمی دانی\n\nبانگ او آن بانگ لرزان بود\nکز جهانی دور بر Ù…ÛŒ خاست\nلیک درمن تا Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ پیچید\nمرده ای از گور بر Ù…ÛŒ خاست\n\nمرده ای کز پیکرش Ù…ÛŒ ریخت\nعطر شور انگیز شب بوها\nقلب من در سینه Ù…ÛŒ لرزید\nمثل قلب بچه آهو ها\n\nدر سیاهی پیش Ù…ÛŒ آمد\nجسمش از ذرات ظلمت بود\nچون به من نزدیکتر Ù…ÛŒ شد\nورطه ÛŒ تاریک لذت بود\n\nÙ…ÛŒ نشستم خسته در بستر\nخیره در چشمان رویاها\nزورق اندیشه ام ØŒ آرام\nÙ…ÛŒ گذشت از مرز دنیا ها\n\nباز تصویری غبار آلود\nزان شب Ú©ÙˆÚ†Ú© ØŒ شب میعاد\nزان اطاق ساکت سرشار\nاز سعادت های بی بنیاد\n\nدر سیاهی دست های من\nÙ…ÛŒ Ø´Ú©Ùت از Øس دستانش\nØ´Ú©Ù„ سرگردانی من بود\nبوی غم Ù…ÛŒ داد چشمانش\n\nریشه هامان در سیاهی ها\nقلب هامان ØŒ میوه های نور\nیکدیگر را سیر Ù…ÛŒ کردیم\nبا بهار باغ های دور\n\nÙ…ÛŒ نشستم خسته در بستر\nخیره در چشمان رویا ها\nزورق اندیشه ام ØŒ آرام\nÙ…ÛŒ گذشت از مرز دنیا ها\n\nروزها رÙتند Ùˆ من دیگر\nخود نمی دانم کدامینم\nآن من سر سخت مغرورم\nیا من مغلوب دیرینم ØŸ\n\nبگذرم گر از سر پیمان\nمیکشد این غم دگر بارم\nÙ…ÛŒ نشینم شاید او آید\nعاقبت روزی به دیدارم\n\nPersian Poem - Iran - Forough Farokhzad Ùروغ Ùرخزاد -دیوان اسیر - صبر سنگ
|
|
Kommentaar... |
|
Verwante video's... |
|
|
|
|
|
|
|